ظهور منجی بشر در دوران آخرزمان، باوری است قطعی و همگانی . ادیان و شرایع توحیدی و غیرتوحیدی و نیز بعضی از مکاتب بشری، نوید چنین روزی را به پیروان خویش داده اند . در این میان، اسلام با مبانی قوی نظری و عملی، موضوع ظهور را به صورت صحیح تبیین کرده و با راهکارهای مناسب و درخور، واژه انتظار و منتظر مصلح را در میان جوامع اسلامی تبیین کرده است . واژه مهدویت و مهدی علیه السلام تبلور فرهنگ انتظار است که همه مسلمین، اعم از شیعه و اهل سنت در باور داشت آن، اتفاق نظر دارند . از زمان ظهور اسلام، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام و صحابه و یاران ایشان، عهده دار تبیین فرهنگ مهدویت بوده اند و این رسالت در هر عصری، میان آنها ادامه پیدا کرده تا دوران غیبت کبرای امام زمان علیه السلام که در این برهه مهم و حساس، علما و مبلغان دینی مسئولیت تبیین و تثبیت آن را به عهده گرفته و مردم را به فرا رسیدن روزگار ظهور امیدوار می کنند .
نشانههای ظهور به مجموعه رویدادهایی گفته میشود که بهباور بسیاری از شیعیان در آستانهٔ ظهور حجت بن حسن در آخرامان رخ خواهند داد. این نشانهها را به دو دستهٔ نشانههای حتمی و نشانههای غیرحتمی تقسیم میکنند. رویدادن نشانههای غیرحتمی اامی نیست؛ چون بداپذیر هستند.
ویژگیهای دوران غیبت در بسیاری از احادیث شیعه و اهل سنت آمدهاست.
علائم ظهور حضرت مهدی (عج) بر دو دسته تقسیم می شوند:
الف: علائم حتمی و قطعی؛
ب: علائم غیر حتمی و غیر قطعی که البته در این علائم هم ممکن است اختلاف نظر وجود داشته باشد.
علائم غیر حتمی فراوان هستند و نوعاً بعضی از آنان به وقوع پیوسته است اما علائم حتمی و قطعی هنوز رخ نداده اند
از جعفر صادق نقل شدهاست:
پیش از قیام قائم پنج علامت حتمی است: یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، کشتهشدن نفس زکیه، و فرورفتن سرزمین بیداء
بهباور شیعه، سفیانی از نسل ابوسفیان است و در نهایت بهدست حجت بن حسن شکست خورده و کشته میشود. از علی بن حسین زینالعابدین (امام چهارم شیعیان) نقل شده: امر قائم از سوی خداوند حتمی است، و امر سفیانی نیز از جانب خداوند قطعی است. قائم ظهور نمیکند مگر پس از آمدن سفیانی.»
خروج یمانی (احتمالاً در ماه رجب) که به پشتیبانی از اهل بیت علیه سفیانی قیام میکند و مردم را به حق و عدل فرامیخواند. این سپاه در عراق با سپاهی که از خراسان آمده متحد میشوند.
صدای آسمانی در ماه رمضان (احتمالاً سحرگاه بیستوسوم). که صدای جبرئیل و در حمایت از اهل بیت محمد است. بهگونهای که هر کس در هر کجای زمین، آن را خواهد شنید و معنی آن را به زبان خود خواهد فهمید. احتمالاً در همان روز صدایی دیگر شنیده میشود که از طرف شیطان و در حمایت از سفیانی است، که سبب تردید مردم میشود.
کشته شدن نفس زکیه (انسان بیگناه) در خانه خدا (مسجدالحرام) و بین حجرالاسود و مقام ابراهیم. احتمالاً در ۲۵ ذیالحجه. احتمالاً همزمان با کشته شدن این فرد پسرعمو و دخترعموی او هم در شهر مدینه کشته میشوند و جنازه آنها را جلوی درب مسجد محمد یا مسجدالنبی آویزان میکنند.
فرورفتن لشکری که سفیانی به عربستان فرستاده در بیابانی به نام بیدا که بین مکه و مدینه واقع شدهاست.
علی بن ابیطالب در آیهٔ ذیل (به عربی: وَلَوْ تَرَی إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ) میگوید: کمی پیش از قیام مهدی، سفیانی خروج میکند؛ سپس بهاندازه دوران حاملگی یک زن که نزدیک به ۹ ماه است حکومت میکند. لشکریان او وارد مدینه میشوند تااینکه به بیداء میرسند و خداوند آنان را در زمین فرومیبرد.»
در روایتی منسوب به علی بن ابی طالب دربارهٔ حوادث مرتبط با صیحه آسمانی آمده:
آنگاه امور مردم هرگز اصلاح نمیشود، و هرگز نمیتوانند در اطراف یک محور گرد آیند، تا هنگامی که منادی از آسمان بانگ بر میآورد که به سوی فلانی بشتابید و از او دور نشوید، سپس کف دستی در آسمان ظاهر میشود، و به سوی او اشاره میکند.
در پی انتشار عکسی از یک سحابی که توسط تلسکوپ فضایی چاندرا به ثبت رسیده و شباهت آن سحابی به دست یک انسان، وبگاههایی مانند شیعه نیوز و وبگاه موعود ادعا کردند که این پدیده میتواند همان نشانهای باشد که در روایات اسلامی به آن اشاره شدهاست.
خروج دجال: این نشانه در کتب اهل سنت از علائم برپایی قیامت شناخته شده است ولی در منابع روایی شیعه از نشانه های ظهور است. و اشکال ندارد که هم علامت ظهور و هم علامت معاد باشد. چون خود ظهور امام عصر (عج) هم از علائم آخرامان می باشد.
دجال فردی است که در آخر امان و پیش از قیام مهدی (عج) خروج می کند و غیر عادی است و با انجام کارهای شگفت انگیز جمع زیادی از مردم را می فریبد و سرانجام به دست عیسی مسیح (ع) در کنار دروازه ”لد در منطقه شام به هلاکت می رسد. در مورد دجال نظریه های متعددی طرح شده است مثلا گروهی آن را فردی نامیده اند و دسته ای آن را جریانی می دانند و نه شخص معین که مطرح کردن این امور مجال دیگری را می طلبد.
در میان نشانه ها و علایم ظهور، غالب آنها نشانه های طبیعی و زمینی اند و هر کدام در تثبیت حقانیت ظهور و قیام حضرت مهدی علیه السلام نقش اساسی دارند .
امام علی علیه السلام فرمود:
ویخرج رجل من اهل بیتی فی الحرم فیبلغ السفیانی، فیبعث الیه جندا من فیهزمهم فیسیر الیه السفیانی بمن معه، حتی اذا جاوزوا ببیداء من الارض، خسف بهم، فلاینجوا منهم الا المخبر عنهم; مردی از خاندان من، در سرزمین حرم قیام می کند، پس خبر خروج وی به سفیانی می رسد .
وی، سپاهی از لشکریان خود رابرای جنگ، به سوی او می فرستد و آنان را شکست می دهد، آنگاه خود سفیانی با همراهانش به جنگ وی می روند و چون از سرزمین بیداء می گذرند، زمین آنان را فرو می برد و جز یک نفر، که خبر آنان را می آورد کسی از آنان نجات نمی یابد .»
نشانه هایی نظیر فرو رفتن سفیانی در بیداء، قیام یمانی، خراسانی، سفیانی، دجال، قتل نفس زکیه، جنگهای خونین و غیره . از جمله علایم زمینی و طبیعی هستند .
به علت اهمیت ظهور امام زمان، علاوه بر نشانه های زمینی و طبیعی، برخی علایم آسمانی نیز در زمان ظهور حضرت رخ خواهند داد، تا مردم بهتر رهبر و مصلح آسمانی را شناخته و در راستای تحقق رسالت و اهداف او مشارکت کنند; مانند:
امام صادق علیه السلام فرمود:
اذا نادی مناد من السماء ان الحق فی آل محمد صلی الله علیه و آله فعند ذلک یظهر المهدی علی افواه الناس ویشربون حبه، ولای لهم ذکر غیره; هر گاه گوینده ای از آسمان ندا دهد که حق با اولاد محمد صلی الله علیه و آله است، در آن هنگام، ظهور مهدی علیه السلام به سر زبانها می افتد، و همه [شراب] دوستی او می نوشند و غیر او را یاد نمی کنند .»
امام صادق علیه السلام فرمود:
علامة خروج المهدی کسوف الشمس فی شهر رمضان فی ثلاث عشرة واربع عشرة منه (9) ;
نشانه ظهور مهدی علیه السلام کسوف خورشید در ماه مبارک رمضان است [و وقت کسوف] سیزدهم یا چهاردهم ماه رمضان خواهد بود .»
آن دسته از نشانه ها و علایمی که شاخصه های کلی و عمومی دارند یعنی در قالب پدیده خاص، در برهه خاص و در افراد خاصی متصف نشده اند، علایم عمومی» نامیده می شوند؛ نظیر احادیث و روایاتی که از احوال و اوضاع مردمان آخر امان خبر می دهند و از انحرافات و کج روی هایی که در آن دوره رخ می دهد سخن به میان آورده اند که در واقع، نوعی بیان علایم و نشانه های ظهور امام زمان علیه السلام است، اما در قالب و معیار کلی و عمومی. به عنوان نمونه: عَنْ اِبْنِ عَباس عَنْ رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله: فِی حَدیثٍ اَنَّ اللّه َ اَوْحی اِلَیهِ لَیْلَةً اَسْری بِهِ اَنْ یُوصِیَ اِلی عَلِیِّ وَ اَخْبَرَهُ بِالْأَئِمّةِ مِنْ وُلْدِهِ اِلی اَنْ قالَ وَ آخِرُ رَجُلٍ مِنْهُمْ یُصَلّی عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ خَلْفَهُ یَمْلأُ الاَْرْضَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَورا وَ ظُلْما. فَقُلْتُ اِلهی وَ سَیِّدی مَتی یَکُوُنُ ذاکَ؟ فَاَوْحَی اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ اِلَیَّ: یَکُوُنُ ذالِکَ اِذا رُفِعَ الْعِلْمُ وَ ظَهَرَ الْجَهْلُ وَ کَثُرَ القِراءَةُ وَ قَلَّ الْعَمَلُ وَ کَثُرَ الْقَتْلُ وَ قَلَّ الْفُقَهاء وَالْهادُونَ وَ کَثُرَ فُقَهاءُ الضَّلالةِ وَالْخَوْنَةِ. وَ کَثُرَ الْجَورُ وَالْفَسادُ وَ ظَهَرَ الْمُنْکَرُ وَ اَمَرَ اُمّتُکَ بِهِ وَ نَهی عَنِ الْمَعْروُفِ»
ابن عباس می گوید: در شب معراج، مطالبی به رسول اکرم صلی الله علیه و آله وحی شد که باید به حضرت امام علی علیه السلام سفارش کند و به او در مورد ائمه بعد از آن حضرت که از فرزندانش هستند خبر داد؛ تا آن جا که فرمود: آخرین آن ها نشانه هایی دارد؛ از جمله این که عیسی بن مریم پشت سرش نماز می خواند؛ زمین را پر از عدل و داد می کند، چنان چه پر از ظلم و جور شده باشد. عرض کردم: خداوندا! آن کی خواهد شد؟ خداوند به من وحی کرد: هرگاه علم از میان برداشته شود و جهل و نادانی ظاهر شود؛ قرائت های قرآن زیاد اما عمل کم شود؛ قتل و کشتار زیاد شود، فقهاء و هدایت کنندگان واقعی کم شوند؛ علمای فاسق و خیانت کار زیاد شوند. جور و فساد زیاد شود؛ منکر ظاهر شود؛ امت تو امر به منکر و نهی از معروف کنند.
حضرت علی علیه السلام در جواب سؤال صعصعة بن صوحان» ـ که از یاران آن حضرت بود ـ در باب دجال و خروجش، و پیرامون نشانه هایی از ظهور امام زمان علیه السلام، چنین فرمودند: فَاِنَّ عَلامَةَ ذلِکَ اِذا اَماتَ النّاسُ الصَّلاةَ وَ اَضاعُوا الاَمانَةَ وَاسْتَحَلُّوا الْکِذْبَ، وَاکَلُوا الرِّبا وَ اَخَذُوا الرُّشا وَ شَیَّدُوا البُنْیانَ وَ باعُوا الدّین بِالدُّنْیا وَاسْتَعْمَلُوا السُّفَهاءَ وَ شاوَرُوا النِّساءَ وَ قَطَعُوا الاَرْحامَ وَاتَّبَعُوا الاَهْواءَ، وَاسْتَخَفُّوا بِالدِّماءِ.».
علامت خروج و قیام دجال زمانی است که مردم نماز را ترک کنند و در میان مردم بمیرد، امانت ها را ضایع کنند؛ دروغ گفتن را حلال شمارند؛ ربا بخورند؛ رشوه بگیرند؛ ساختمان ها را محکم سازند و دین را به دنیا فروشند؛ مردمان کم عقل را بر کارها گمارند؛ ن را در کارهای اجتماعی و شخصی طرف م قرار دهند؛ قطع صله ارحام کنند؛ از هوا و هوس پیروی کنند و کشتار و خونریزی را کوچک شمارند. .
بعضی از نشانه ها و علایم ظهور، به صورت خاص و با شاخص های ویژه در افراد متعین، تبلور می یابد؛ مثلاً در روایات بسیاری ذکر شده است، که ظهور امام زمان علیه السلام در سال فرد و در روز فرد تحقق پیدا خواهد کرد.
ظهور و خروج افرادی به نام دجال» و سفیانی» که مظهر ضلالت و گمراهی و نیز قیام افرادی مثل یمانی و سید خراسانی که سنبل هدایت هستند جزء علایم خاص شمرده می شود و در احادیث، با اسم و رسم و با ویژگی های مخصوص شان وارد شده است.
امام باقر علیه السلام فرمودند: تَنْزِلُ الرّایاتُ السُّودُ الَّتی تَخْرُجُ مِنْ خُراسان اِلیَ الْکُوفَةِ، فَاِذا ظَهَرَ الْمَهدیُّ بَعَثَ اِلَیه بِالْبَیْعَةِ». پرچم های سیاهی از ناحیه خراسان بیرون می آید و به جانب کوفه به حرکت درمی آید. پس چون مهدی ظاهر شود، اینان وی را دعوت به بیعت می کنند.»
و نیز امام باقر علیه السلام فرمود: برای مهدی ما، دو نشانه است که از هنگامی که خداوند آسمان ها و زمین را خلق فرمود، سابقه ندارد: خسوف در شب اول ماه رمضان و کسوف در نیمه همان ماه. و این دو از زمانی که خداوند آسمان ها و زمین را خلق کرده است، این چنین وجود نداشته است.»
در روایات فوق نشانه ها و علایم خاصی برای ظهور امام زمان علیه السلام تعیین شده است.
از دیدگاه نصرتالله آیتی، در معیارهای تطبیق نشانههای ظهور بر مصادیق آن، پنج اصل باید رعایت گردد:
پی نوشت:
اثباة الهداه، ج 7،
بحار الانوار، ج 52،
منتخب الاثر،
ارشاد مفید، ج 3،
کتاب غیبت نعمانی،
ارشاد مفید، ج 2، ; اعلام الوری،
کنز العمال، ج 14
سنن ترمذی، ج4
سنن ابی داوود؛ ج
کشف الغمه، ج 3
کتاب الغیبه، شیخ طوسی
سنن ابی داوود؛ ج4
سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبری
سلمان فارسی (پیش از مسلمان شدن: روزبه) صحابی ایرانی بود که پیامبر اسلام او را از خود (اهل بیت) خواند و به سلمان محمدی شهرت یافت. در روزی که قریش نیروهایش را نزدیک مدینه گردآورد تا بر مسلمانان حمله بَرَد (غزوه خندق)، او پیشنهاد داد تا خندقی ژرف پیرامون مدینه حفر گردد تا از آن پاسبانی شود. سلمان فارسی بهویژه نزد مسلمانان شیعه گرامی داشته میشود و برای او جایگاهی والا در نظر دارند.
او با این که پسر یکی از دهقانان ایران بود، زرتشتی باقی نماند و سالها در پی حقیقت و دین راستین به سرزمینهای گوناگون سفر کرد که در همین سفرها در سرزمینی به بردگی درآمد و سپس با کمک محمد آزاد گشت.سلمان فارسی حکیمی که خرد و دانشهای ایرانیان و مسیحیان را میدانست از مشاوران محمد، از جمله طراح اصلی حفر خندق در جنگ خندق بودهاست. او در سالهای پایانی زندگی خود استاندار (والی) مدائن گردید.
سلمان فرزند یک زمیندار ایرانی اهل جی نزدیک اصفهان بود هرچند دربارهٔ زادگاه وی اختلاف نظر است و در این باره از شهرهایی چون اصفهان، دشت ارژن استان فارس و رامهرمز خوزستان به عنوان زادگاه سلمان فارسی یاد شدهاست. برخی از محققان او را از خاندانی مزدکی میدانند و برخی معتقدند از طبقه برگزیدگان جامعه مانوی بودهاست.
پدر سلمان بدخشان کاهن» ( زرتشتی) بود و کار همیشگی اش هیزم نهادن بر شعله آتش. با اینکه سلمان در میان خاندان و محیطی زرتشتی دیده به جهان گشود، ولی هرگز در برابر آتش سر فرود نیاورد و به خدای یکتا اعتقاد یافت. سلمان در دوران کودکی مادرش را از دست داد و عمه اش سرپرستی او را به عهده گرفت.
او در سنین جوانی به مسیحیت روی آورد. او سپس برای تحصیل دین به سوریه رفت. ابوریحان بیرونی در الآثار الباقیه عن القرون الخالیه» مینویسد: انجیل سبعین (بلامس) نام انجیلی است که سلام پسر عبدالله سلام از زبان سلمان فارسی نوشتهاست.»
سلمان، بعد از آنکه دریافت قرار است او را شش ماه با اعمال شاقه زندانی سازند و پس از آن اگر به آیین نیاکانش ایمان نیاورد اعدامش کنند، با همکاری عمه اش گریخت و روانه بیابان شد. در بیابان کاروانی دید که به سوی شام میرفت; پس به مسافران پیوست و رهسپار سرزمینهای ناشناخته گردید.
سرانجام سلمان، در همان آغاز هجرت گمشده اش را یافت و در حالی که برده یک یهودی بود، در محضر رسول خدا(ص) مسلمان شد.
پیامبر گرامی اسلام(ص) سلمان را به مبلغ چهل نهال خرما و چهل وقیه (هر وقیه معادل چهل درهم)، از مرد یهودی، خرید و آزادش ساخت و نام زیبای سلمان» را بر او نهاد. این تغییر نام، بیانگر آن است که:
برخی از نامهای عصر جاهلیت، شایسته یک مسلمان نیست; 2 - واژه سلمان» از سلامتی و تسلیم گرفته شده است. انتخاب این نام زیبا از سوی پیامبر(ص) نشانه پاکی و سلامت روح سلمان است.
سلمان، پس از پذیرفتن اسلام، چنان در راه ایمان و معرفت اسلامی پیش رفت که نزد رسول خدا جایگاهی والا یافت و مورد ستایش معصومان(ع) قرار گرفت. بخشی از سخنان آن بزرگان در باره سلمان چنین است:
الف) در ماجرای جنگ خندق، که در سال پنجم هجری رخ داد و به پیشنهاد سلمان پیرامون شهر خندق کندند. هر گروهی میخواست سلمان با آنها باشد; مهاجران میگفتند: سلمان از ما است. انصار میگفتند: او از ما است. پیامبر(ص) فرمود: سلمان منا اهل البیت» ; سلمان از اهل بیت ما است.
عارف معروف، محی الدین بن عربی، با اینکه از علمای اهل تسنن است، در شرح این سخن پیامبر اکرم(ص) میگوید: پیوند سلمان به اهل بیت (علیهم السلام) در این عبارت، بیانگر گواهی رسول خدا(ص) به مقام عالی، طهارت و سلامت نفس سلمان است; زیرا منظور از اینکه سلمان از اهل بیت (علیهم السلام) است، پیوند نسبی نیست; این پیوند بر اساس صفات عالی انسانی است.
ب) جابر نقل میکند که رسول خدا(ص) فرمود:
همانا اشتیاق بهشت به سلمان بیش از اشتیاق سلمان به بهشت است; و بهشت به دیدار سلمان عاشقتر از دیدار سلمان به بهشت است.»
ج) پیامبر اکرم(ص) فرمود:
هر که میخواهد به مردی بنگرد که خداوند قلبش را به ایمان درخشان کرده، به سلمان بنگرد.»
د) آن بزرگوار همچنین فرمود:
سلمان از من است، کسی که به او ستم کند به من ستم کرده است و کسی که او را بیازارد مرا آزرده است.»
و) امام صادق(ع) فرمود:
سلمان علم الاسم الاعظم» ; سلمان اسم اعظم را میدانست.
این سخن بدان معناست که سلمان از نظر عرفان، به مقامی رسیده بود که حاصل اسم اعظم الهی بود. اگر کسی چنین لیاقتی داشته باشد، دعایش به اجابت میرسد و کرامات عظیمی از او سر میزند.
علم سلمان
پیامبر اسلام(ص) فرموده است: اگر دین در ثریا بود، سلمان به آن دسترسی پیدا میکرد.»
وسعت و عمق آگاهیهای سلمان به حدی بود که برای هر کس قابل هضم نیست. امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) و علی(ع) اسراری را که دیگران قدرت تحمل آن را نداشتند به سلمان میگفتند و او را لایق نگهداری علم مخزون و اسرار میدانستند; از اینرو یکی از القاب سلمان، محدث» است.
سلمان دارای علم بلایا و منایا (حوادث آینده) بود و همچنین از متولمان(قیافهشناسان) و محدثان به شمار میرفت. جایگاه علمی سلمان چنان بود که امام صادق(ع) در بارهاش فرمود: در اسلام، مردی که فقیهتر از همه مردم باشد، همچون سلمان، آفریده نشده است.»
پیامبر اسلام(ص) فرمود: سلمان دریای علم است که نمیتوان به عمق آن رسید.»
البته دانش سلمان، به معارف فکری محدود نمیشد و آگاهیهای فنی او نیز در حد بالایی بود. در جنگ خندق، طرح کندن خندق را سلمان خدمت پیامبر(ص) پیشنهاد کرد و عملی شد. همچنین در جنگ طائف، طرح ساختن منجنیق» برای درهم کوبیدن قلعه های مشرکان از ابتکاراتی است که به سلمان نسبت داده شده است.
بنابراین، سلمان حق دارد از مقام علمی اش چنین تعبیر کند:
ای مردم! اگر من شما را از آنچه میدانستم مطلع میکردم، میگفتید، سلمان دیوانه است، یا به کسی که سلمان را بکشد درود میفرستادید.
عبادت سلمان
آنچه به عبادت سلمان ارزش بیشتری می دهد، علم و آگاهی اوست. چرا که عبادت آگاهانه و پرستش از روی بصیرت از عبادت سطحی و ظاهری ارزشمندتر است.
امام صادق(ع) فرمود: روزی پیامبر اسلام(ص) به یاران خود فرمود: کدام یک از شما تمام روزها را روزه میدارد.
سلمان گفت: من، یا رسول الله.
پیامبر(ص) پرسید: کدام یک از شما تمام شبها را به عبادت میگذراند؟
سلمان گفت: من، یا رسول الله.
حضرت پرسید: آیا کسی از شما هست که روزی یک بار قرآن را ختم کند؟
سلمان گفت: من یا رسول الله.
یکی از حاضران که جوابهای سلمان را خودستایی و فخرفروشی می پنداشت، گفت: اکثر روزها دیده ام که سلمان روزه نیست، بیشتر شب را هم میخوابد و بیشتر روز را به سکوت میگذراند، پس چگونه همیشه روزه است و هر شب برای نیایش با خدا بیدار میماند و روزی یک بار قرآن را ختم میکند؟!
پیامبر(ص) فرمود: ساکتباش! تو را با همسان لقمان چه کار؟ اگر میخواهی چگونگی اش را از خودش بپرس تا خبر دهد.
سلمان گفت: در ماه سه روز روزه میگیرم و خداوند فرموده است: هر کس عمل نیکی انجام دهد پاداش ده برابر دارد. از طرف دیگر، روز آخر شعبان را روزه گرفته و آن را به روزه ماه رمضان متصل میکنم و هر که چنین کند، پاداش روزه همیشه را دارد. از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: هر کس با طهارت بخوابد، در ثواب، چنان است که تمام شب را عبادت کرده باشد. اما ختم قرآن، رسول خدا(ص) فرمود: هر کس یک بار سوره قل هوالله» را بخواند، پاداش یک سوم قرآن را دارد و هر که دو بار بخواند، دو ثلث قرآن را خوانده است و هر که سه بار بخواند، گویا قرآن را ختم کرده است.
و نیز حضرت فرمود: یا علی، هر کس تو را با زبان دوستبدارد یک سوم ایمانش کامل شده، هر که با دل و زبان وستتبدارد، دو ثلث ایمان او کامل شده; و هر که با دل و زبانش دوستتبدارد و با دست هم یاریات کند، تمام ایمان را به دست آورده است.»
زهد سلمان
آیات و روایات نشان میدهد که زهد» به معنای حرام ساختن نعمتهای الهی بر خود نیست. زهد به معنای عدم دلبستگی به امور مادی است. یکی از مواردی که در تمام زوایای زندگی سلمان، از آغاز تا پایان عمر، دیده میشود زهد، پارسایی و بیرغبتی او به دنیاست.
سلمان، که پیرو راستین پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) بود، راه آنان را پیش گرفت و حتی وقتی فرماندار مدائن بود، ساده زیستی را رها نکرد. زهد و وارستگی سلمان از ایمان عمیق او سرچشمه میگرفت; زیرا هر کس ایمان قویتر داشته باشد، از جاذبههای دنیوی آزادتر است. امام صادق(ع) فرمود:
ایمان ده درجه دارد، مقداد در درجه هشتم و ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم ایمان است.»
سلمان، خانه نداشت و هرگز دل به خانه سازی نمیداد. شخصی از او خواست تا برایش خانه ای بسازد ولی سلمان راضی نشد. سرانجام به سبب اصرار شخص نیکوکار اجازه داد برایش خانه بسازد، ولی سفارش کرد خانه چنان باشد که هنگام ایستادن سر به سقف آن بخورد و هنگام خوابیدن پا به دیوار برسد. سلمان پارسا، حتی حقوق اندک سالانه خود را هم به نیازمندان میداد و بسیار اندک برای خود برمیداشت.
دفاع از حریم ولایت
آنچه در زندگی سلمان، بسیار چشمگیر و جالب است عدم بیتفاوتی اوست. او با هوشیاری و جدیت کامل در صحنههای مختلف حضور داشت و در پیروی از امامحق لحظهای تردید نکرد. او همواره، از هر فرصتی، برای گفتن حق بهره میبرد و مسلمانان را به امامتحضرت علی(ع) فرا میخواند. آن بزرگوار پیوسته این سخن رسول خدا را برای مردم تکرار میکرد:همانا علی(ع) دری است که خداوند گشوده است. هر کس در آن وارد شود، مؤمن است و هر کس که از آن خارج گردد، کافر است.» - بهترین فرد این امت، علی(ع) است.»
بعد از رحلت جانسوز رسول خدا(ص)، غصب خلافت و مظلومیت حضرت علی(ع)، سلمان در خطبهای بسیار فصیح، که میتوان آن را کوبنده و افشاگرانه» خواند، چنین گفت:
ای مردم! هر گاه فتنه ها و آشوبها را همچون پاره ظلمانی شب دیدید که برجستگان در آن به هلاکت میرسند، بر شما باد به آل محمد(ص) چرا که آنها راهنمایان به سوی بهشتند، و بر شما باد علی(ع). ای مردم! ولایت را در میان خود همانند سر قرار دهید.»
یعنی اگر ولایت اهل بیت (علیهم السلام) را نداشته باشید، مسلمان حقیقی نیستید و دین شما سودی ندارد.
ابن عباس سلمان را در خواب دید و از او پرسید: در بهشت، پس از ایمان به خدا و رسول، چه چیز برتر است؟ سلمان پاسخ داد: پس از ایمان به خدا و پیامبر، هیچ چیز با ارزشتر و برتر از دوستی و ولایت علی بنابیطالب(ع) و پیروری از او نیست.
مخالفت با جریان سقیفه
سلمان، از مخالفان جریان سقیفه بود. مقداد و سلمان و ابوذر و عبادة بن صامت و ابو الهیثم بن تیهان و حذیفه و عمار پس از این که از واقعه سقیفه خبردار شدند، در شب دور هم جمع شدند تا مجددا امر خلافت را در شورایی متشکل از مهاجرین بررسی کنند سلمان و اُبَی بن کَعب احتجاجات فراوانی در مخالفت با این واقعه دارند. معروف است که او در سرزنش بیعت برخی از صحابه با ابوبکر گفت کردید و نکردید».معنی این جمله این است که خلیفهای را انتخاب کردید اما فرمان رسول خدا را اجرا نکردید. او در آن روز میگفت: مرد سالمند را برگزیدید و خاندان پیغمبر خود را رها کردید، اگر خلافت را در خاندان پیامبر میگذاشتید حتی دو نفر باهم اختلاف پیدا نمیکردند و از میوه این درخت هرچه گواراتر و زیادتر سود میبردید
همسر، فرزندان و نوادگان
برخی منابع تاریخی از دو خواستگاری ناموفق سلمان فارسی برای ازدواج یاد کرده اند؛ اولیناش خواستگاری دختر عمر _خواهر حفصه، همسر پیامبر(ص)_ بوده که در ابتدا با مخالفت عمر مواجه شده و پس از بیان جایگاه سلمان در گفتار رسول خدا او به این امر رضایت داده ولی سلمان از آن منصرف شده است. در دومین مورد سلمان ابودرداء را به خواستگاری زنی فرستاده که خانوادهاش با ازدواج او با سلمان مخالفت کرده ولی با ازدواجاش با خود ابودرداء موافق بودهاند و ابودرداء آن زن را به همسری خودش درآورده است.
او سرانجام با زنی به نام بُقیره، از بنی کنده ازدواج کرد. پسران سلمان عبدالله و محمد نام داشتهاند. عبدالله حدیث تحفه بهشتی برای فاطمه(س) را از پدرش سلمان روایت کرده است. سلمان دختری در اصفهان و دو دختر در مصر داشته است.
از قول محدث نوری استفاده میشود که نوادههای سلمان تا حدود پانصد سال در ری بودهاند. بدرالدین حسن بن علی بن سلمان از شخصیتهای حدیثی است که نسباش با نُه واسطه به سلمان میرسد. ضیاء الدین فارسی (متوفی، ۶۲۲ ه)، از علما و شاعران خُجند، پیشوای امور شرعی در بخارا و صاحب شرح بر کتاب محصول» رازی، از نوادگان سلمان است. محدث نوری، شمس الدین سوزنی(متوفی ۵۶۲ یا ۵۶۹ ه) ملقب به تاج الشعرا را از نوادههای سلمان دانسته است. عبدالفتاح، که مدتی متولی بقعه سلمان بوده، ابوکثیر بن عبدالرحمن، نبیره سلمان که نامه رسول خدا به أشهل یهودی قریظی» در آزادی سلمان را روایت کرده، ابراهیم بن شهریار(متوفی ۴۲۶ ه)، از عرفای قرن پنجم هجری و معروف به ابواسحاق کازرونی و حسن بن حسن که سلسله نسباش به محمد بن سلمان میرسد و واعظ بوده، از دیگر نوادگان سلمان فارسی هستند.
وفات
سلمان سرانجام، پس از عمری طولانی و بابرکت، در اواخر خلافت عثمان در سال 35ه .ق وفات یافت. حضرت علی(ع) پیکرش را غسل داد، کفن کرد و بر آن نماز گزارد. همراه آن حضرت، جعفر بن ابیطالب و حضرت خضر، در حالی که با هر یک از آن دو هفتاد صف از فرشتگان بودند بر پیکر سلمان نماز گزاردند.بعضی از راویان چنین نقل کرده اند که حضرت علی(ع) بر کفن سلمان شعری نوشت که معنای آن چنین است:
بر شخص کریم و بزرگواری وارد شدم، بیآنکه توشه نیک و قلب پاک داشته باشم; ولی بردن توشه نزد شخص کریم و بزرگوار، زشتترین کار است.»
مرقد شریف حضرت سلمان(س) در مدائن، در پنج فرسخی بغداد، نزدیک تاق کسری قرار دارد.در این دنیای پرتلاطم و پرزرق و برق که انسان را در گرداب گناه غرق میکند، هر کس الگویی میخواهد تا با سرمشق قرار دادن روش و کردارش کشتی وجودش را سالم به ساحل سعادت برساند; و زندگی سلمان فارسی برای ما ایرانیان الگویی شایسته است.
تیرماه در تقویم رسمی جمهوری به عنوان روز حجاب و عفاف نامگذاری شده؛ روزی که شورای فرهنگ عمومی کشور به مناسبت سالروز قیام مردم مشهد علیه کشف حجاب و حمله رضاخان قلدر به متحصنان متدین در مسجد گوهرشاد، همجوار حرم رضوی، 21 تیر را به این نام انتخاب کرده است.
قیام مردم مشهد و واقعه مسجد گوهرشاد در مقابله با کشف حجاب، مصداق بارز مبارزه با منکری است که هنوز متأسفانه آثار شوم آن در کشور وجود دارد.
برخی گمان می کنند که حجاب و عفاف مختص بانوان است ولی در بسیاری از آیات و روایات مذهبی و کلام بزرگان تأکید شده که این امر مهم دینی و انسانی، فقط برای ن نیست و مردان نیز باید در حفظ حجاب و عفافشان بکوشند.
رعایت حجاب و عفاف موجب ایمنی و حفظ ارزش زن در جامعه می شود و جدا از مسائل و فواید فردی که برای زن به همراه دارد، یک مساله ی اجتماعی می باشد و موجب حفظ سلامت جامعه می شود.
در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما رعایت حجاب و عفت از مهمترین ارزش ها بوده است ، که متاستفانه به علت گرایش برخی افراد به غیر ارزش ها و بی فرهنگی های کشورهای غیر اسلامی ، به زندگی مادی و لذت گرایانه ای روی آورده اند که در باطن و اصل موضوع چیزی جز ذلت و خواری در دنیا و آخرت به همراه ندارد.
منظور از حجاب فقط پوشیدن چادر مشکی نیست، بلکه عمل به دستور خدا جهت رعایت موازین شرعی در نوع پوشش زن می باشد، با این حال بهترین نوع پوشش همان چادر مشکی است .
حدود حجاب اسلامی برای بانوان چیست؟ برای این منظور پوشیدن لباس بلند و آزاد و شلوار و روسری کفایت می کند و اصولا چه کیفیتی در لباس و پوشش زن در برابر افراد نامحرم باید رعایت شود؟
امام خمینی (ره):
واجب است تمام بدن زن به جز قرص صورت و دست ها تا مچ از نامحرم پوشیده شود و لباس مذکور اگر مقدار واجب را بپوشاند مانع ندارد ولی پوشیدن چادر بهتر است و از لباس هایی که توجه نامحرم را جلب کند باید اجتناب شود.
از پیام حضرت آیه الله العظمی گلپایگانی (ره) به کنگره ی سراسری حجاب :
حجاب بانوان در اسلام یکی از اموری است که از وقتی استعمارگران چشم طمع به کشور های اسلامی و غصب معادن و منابع طبیعی آن ها دوختند ، مورد حمله ی آن ها قرار گرفت زیرا چادر و حجاب ن مسلمان را یکی از عوامل بزرگ برای بقاء استقلال شخصیت اسلامی کل جامعه ی مسلمان و حفظ هویت اسلامی آن دیدند و آن را مانع ی و اقتصادی و فرهنگی خود شناختند .
آیا حجاب از ضروریات دین است؟ حکم کسانی که به آن بی اعتنایی می کنند، چیست؟
آیت الله ای:اصل حجاب، ضروری دین محسوب است و بی اعتنایی به اصل حجاب و عدم رعایت آن معصیت و گناه است.
آیت الله صافی گلپایگانی: اصل وجوب حجاب فی الجمله از ضروریات اسلام است و منکر آن مرتد است ولی بی اعتنایی به آن با عدم انکار وجوب آن، فسق است.
آیت الله تبریزی: اصل حجاب برای ن از ضروریات دین است و حکم کسانی که به آن بی اعتنایی نمایند حکم بی اعتنایی به سایر تکالیف دینی است.
آیت الله سیستانی: اصل حجاب از مسلّمات شریعت است و در قرآن آمده است ولی کسانی که توجه به وضوح آن ندارند، انکار آنها مستم انکار نبوت نیست و بی اعتنایی، عملی گناه است.
تا چه حد میتوان به فرزندان در مورد نماز و حجاب اجبار کرد؟
آیت الله سیستانی: نسبت به بالغین باید امر به معروف و نهی از منکر کند و بدون اجازه حاکم شرع بنابر احتیاط واجب زدن و مانند آن جایز نیست، ولی میتواند از روشهایی مانند منع بعضی کمکها استفاده نماید.
آرایش ن در خیابان ها و بیرون گذاشتن مقداری از موها و پوشیدن جوراب بدن نما و لباس های محرک چه صورت دارد ؟
آیت الله فاضل لنکرانی(ره): حرام است.
آیت الله بهجت(ره):حرام است.
آیت الله صافی گلپایگانی:حرام است.
آیت الله مکارم شیرازی:بدون شک جایز نیست.
آیت الله تبریزی:جایز نیست.
آیا رانندگی برای خانمها جایز است؟
آیت الله سیستانی : رانندگی برای زن با حفظ حجاب اسلامی و سایر شئون جایز است.
امّ سلمه یکی از ن بزرگوار پیامبر اکرم (ص) می گوید :
هنگامی که آیه ی حجاب نازل شد ، ن انصار از منزل بیرون آمدند در حالی که عبا ( و چادر ) مشکی بر سر داشتند »
عده ای همراه با تبلیغات فرهنگی دشمن در رومه ها و سخنرانی هایشان می گویند چادر مشکی برای بانوان مکروه است و باید پوشش جدید مانند مانتو و کت و دامن با رنگ های متنوع جایگزین چادر مشکی شود . آیا چنین حرف و اقدامی صحیح است یا نه ؟
حضرت آیت الله ای :
این صحبت صحیح نیست ، و بهترین حجاب پوشش چادر است ، و چادر سیاه هم بی اشکال است و کراهت ندارد .
حضرت آیت الله تبریزی :
زن باید بدن خود را در غیر وجه و کفین ، از نامحرم بپوشاند و نیز باید زینت خود را بپوشاند و لباسی که زینت حساب می شود باید آن را هم بپوشاند ، و با چادر بهتر می تواند بدن و زینت را بپوشاند و چادر سیاه مثل عبای سیاه کراهت ندارد .
حضرت آیت الله بهجت :
این اقدام باطل است .
حضرت آیه الله صافی گلپایگانی :
نظر مذکور صحیح نیست و مفاسد بسیار دارد . متاستفانه در این زمان عده ای اصرار بر آشکار شدن مفاتن زن و خروج او از ستر و عفاف که حافظ شخصیت و ارزش و متانت اوست دارند مع الاسف می خواهند این امر را اسلامی جلوه دهند در حالیکه اسلامی نیست .
حضرت آیت الله فاضل لنکرانی :
چادر مشکی بهترین نوع حجاب است و پوشیدن لباس هایی که جلب توجه کند حرام است .
حضرت آیت الله مکارم شیرازی :
با توجه به این که در حال حاضر رنگ مشکی برای حفظ پوشش ن بهتر است کراهت آن ثابت نیست .
آیا نگاه کردن به ع باحجابی که در عکس بدون حجاب است، جایز است؟
آیت الله سیستانی: احتیاط آن است که به غیر از صورت و دو دست از آن عکس نگاه نشود و، امّا صورت و دو دست بدون ریبه و لذت جنسی، جایز میباشد.
پوشیدن مانتوهای تنگ و کوتاه توسط ن که حجم بدن آنها پیداست، از نظر شرعی چه صورتی دارد؟
آیت الله ای: اگر موجب جلب توجه نامحرم یا باعث فساد و ارتکاب حرام گردد جایز نیست.
آیت الله بهجت(ره): اگر موجب ریبه باشد حرام است.
آیت الله مکارم شیرازی: جایز نیست.
آیت الله صافی گلپایگانی: پوشیدن مانتو به نحو متعارف امروز کافی نیست علاوه بر اینکه مانتو مفاتن بدن و برجستگیهای آن را نمی پوشاند و در انظار اجانب مَعرَضیَّت برای فساد دارد و صورت و دست هم پوشیده نمی شود و بهترین پوشش چادر است که تمام مفاتن بدن را از نظر نامحرمان حفظ می کند.
آیت الله سیستانی: پوشاندن آن از نامحرم لازم است.
آیت الله سبحانی: حجم بدن زن باید پوشیده باشد.
آیا نگاه کردن به مو و بدن ن بی بندو بار اشکال دارد؟
آیت الله سیستانی:نگاه کردن به بدن زنهای بی باک که اگر کسی را امر به حجاب نماید اعتنا نمیکند اشکال ندارد مشروط به آنکه بدون شهوت و ترس وقوع در حرام باشد و در این حکم فرقی میان زنهای کفارو دیگر زنها نیست و همچنین فرقی نیست میان دست و صورت و دیگر جاهای بدن که معمولا آنها نمیپوشانند.
امروز یک حرکت خزنده ای بر علیه چادر که یک حجاب ملی و سنتی است آغاز گردیده است ، خواهشمندیم نظر مبارک را در این مورد مرقوم فرمایید .
حضرت آیت الله فاضل لنکرانی :
سزاوار است خانم ها از چادر استفاده کنند چون چادر در کشور اسلامی ایران از مظاهر و شعائر اسلام می باشد و با حفظ این شعار سعی کنند بانوان محترم حرکت مورد سوال را خنثی کنند .
حضرت آیت الله صافی گلپایگانی :
چادر بهترین پوشش برای خانم ها است ، چون تمامی مفاتن بدن را می پوشاند . خانم های مسلمان باید آداب و سنن اسلامی را در لباس پوشیدن مراعات کنند و از تجدّد گرایی مضرّ پرهیز کنند .
حضرت آیت الله بهجت :
چادر حجاب پسندیده است .
حضرت آیت الله سیستانی :
چادر حجاب بهتر است و جایز نیست زن های مؤمن بدون چادر خارج شوند .
حضرت آیت الله مکارم شیرازی :
حجاب یکی از قوانین مسلّم اسلام است و اساس آن پوشاندن بدن و موها غیر از صورت و دست ها تا مچ است ولی بی شک چادر حجاب برتر است .
حضرت آیت الله تبریزی :
پوشیدن بدن بر زن واجب و بهترین نوع پوشش واجب ، همان چادر مشکی است که زن های مؤمنه خود را با آن می پوشانند .
حد نگاه کردن به زن نا محرم نه از روی لذت تا به چه حد است؟
حضرت آیت الله سیستانی:مساله نگاه کردن مرد به بدن ن نا محرم و همچنین نگاه کردن به موی آنان، چه با شهوت باشد چه بدون شهوت، چه باترس وقوع در حرام چه بدون آن، حرام است. ونگاه کردن به صورت آنان ودستها یشان تا مچ، اگر با شهوت یا با ترس از وقوع در حرام باشد، حرام است. بلکه احتیاط مستحب آن است که بدون شهوت و ترس از وقوع در حرام هم به آن نگاه نکند؛ و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم باشهوت و ترس از وقوع در حرام، حرام میباشد، بلکه بنابر احتیاط واجب بدون آن نیز نباید نگاه کند مگر به جاهائی از بدن که معمولا مردها نمیپوشانند. مثل سرودستها و ساق پاها که نگاه کردن زن به این جاها اگر بدون شهوت وخوف وقوع در حرام باشد، اشکال ندارد؛ و نگاه کردن به بدن زنهای بی باک که اگر کسی آنها را امر به حجاب نماید اعتنا نمیکنند، اشکال ندارد مشروط به آنکه بدون شهوت و ترس ازوقوع در حرام باشد، و در این حکم فرقی میان زنهای کفار و دیگر زنها نیست، و همچنین فرقی نیست میان دست وصورت ودیگر جاهای بدن که معمولا آنها نمیپوشانند.
در صورتی که زن می داند مرد نامحرم به قصد لذت به صورت و دستهای معمولی زینت نشده او نگاه می کند، در این فرض پوشاندن صورت و دستها لازم است یا خیر؟
آیت الله ای: در فرض مذکور باید حتی وجه و کفین خود را هم بپوشاند.
آیت الله بهجت(ره): پوشاندن دست و صورت مطلقاً بنا بر احتیاط لازم است.
آیت الله تبریزی: بلی در این صورت بنا بر احتیاط، پوشاندن لازم است.
آیت الله صافی گلپایگانی: دست و صورت بنا بر احتیاط واجب باید پوشیده شود(جامع الاحکام 2/165).
آیت الله فاضل لنکرانی(ره): بلی پوشاندن آن لازم است.
آیا والدین حق دارند که حجاب را به فرزندان بالغ تحمیل نمایند؟
حضرت آیت الله سیستانی:حق دارند، ولی نه با کتک ومانند آن.
على علیه السلام پس از خاتمه جنگ نهروان و بازگشت به كوفه در صدد حمله به شام بر آمد و حكام ایالات نیز در اجراى فرمان آن حضرت تا حد امكان به بسیج پرداخته و گروههاى تجهیز شده را به خدمت وى اعزام داشتند.
تا اواخر شعبان سال چهلم هجرى نیروهاى اعزامى از اطراف وارد كوفه شده و به اردوگاه نخیله پیوستند، على علیهالسلام گروههاى فراهم شده را سازمان رزمى داد و با كوشش شبانه روزى خود در مورد تأمین و تهیه كسرى ساز و برگ آنان اقدامات لازمه را به عمل آورد، فرماندهان و سرداران او هم كه از رفتار و كردار معاویه و مخصوصا از نیرنگهاى عمرو عاص دل پر كینه داشتند در این كار مهم حضرتش را یارى نمودند و بالاخره در نیمه دوم ماه مبارك رمضان از سال چهلم هجرى على علیه السلام پس از ایراد یك خطابه غراء تمام سپاهیان خود را به هیجان آورده و آنها را براى حركت به سوى شام آماده نمود ولى در این هنگام تقدیر، سرنوشت دیگرى را براى او نوشته و اجراى طرح وى را عقیم کرد.
فراریان خوارج، مكه را مركز عملیات خود قرار داده بودند و سه تن از آنان به اسامى عبدالرحمن بن ملجم و برك بن عبدالله و عمرو بن بكر در یكى از شبها گرد هم آمده و از گذشته مسلمین صحبت میكردند، در ضمن گفتگو به این نتیجه رسیدند كه باعث این همه خونریزى و برادر كشى، معاویه و عمرو عاص و على علیه السلام میباشند و اگر این سه نفر از میان برداشته شوند مسلمین به كلى آسوده شده و تكلیف خود را معین مىی كنند، این سه نفر با هم پیمان بستند و آن را به سوگند مؤكد كردند كه هر یك از آنها داوطلب كشتن یكى از این سه نفر باشد.
عبدالرحمن بن ملجم متعهد قتل على علیه السلام شد، عمرو بن بكر عهده دار كشتن عمرو عاص شد، برك بن عبدالله نیز قتل معاویه را به گردن گرفت و هر یك شمشیر خود را با سم مهلك، زهر آلود نمودند تا ضربتشان مؤثر واقع گردد نقشه این قرار داد به طور محرمانه و سرى در مكه كشیده شد و براى این كه هر سه نفر در یك موقع مقصود خود را انجام دهند شب نوزدهم ماه رمضان را كه شب قدر بوده و مردم در مساجد تا صبح بیدار میمانند براى این منظور انتخاب كردند و هر یك از آنها براى انجام ماموریت خود به سوى مقصد روانه گردید، عمرو بن بكر براى كشتن عمرو عاص به مصر رفت و برك بن عبدالله جهت قتل معاویه رهسپار شام شد ابن ملجم نیز راه كوفه را پیش گرفت.
برك بن عبد الله در شام به مسجد رفت و در لیله نوزدهم در صف اول نماز ایستاد و چون معاویه سر بر سجده نهاد برك شمشیر خود را فرود آورد ولى در اثر دستپاچگى شمشیر او به جاى فرق معاویه بر ران وى اصابت نمود.
معاویه زخم شدید برداشت و فورا به خانه خود منتقل و بسترى گردید و ضارب را نیز نزد او حاضر ساختند، معاویه گفت تو چه جرأتى داشتى كه چنین كارى كردى؟
برك گفت امیر مرا معاف دارد تا مژده دهم: معاویه گفت مقصودت چیست؟ برك گفت همین الان على را هم كشتند: معاویه او را تا تحقیق این خبر زندانى نمود و چون صحت آن معلوم گردید او را رها نمود و به روایت بعضى (مانند شیخ مفید) همان وقت دستور داد او را گردن زدند.
چون طبیب معالج زخم معاویه را معاینه كرد اظهار نمود كه اگر امیر اولادى نخواهد میتوان آن را با دوا معالجه نمود و الا باید محل زخم با آهن گداخته داغ گردد، معاویه گفت تحمل درد آهن گداخته را ندارم و دو پسر (یزید و عبدالله) براى من كافى است.
عمرو بن بكر نیز در همان شب در مصر به مسجد رفت و در صف اول به نماز ایستاد اتفاقا در آن شب عمرو عاص را تب شدیدى رخ داده بود كه از التهاب و رنج آن نتوانسته بود به مسجد برود و به پیشنهاد پسرش قاضى شهر را براى اداى نماز جماعت به مسجد فرستاده بود.
پس از شروع نماز در ركعت اول كه قاضى سر به سجده داشت عمرو بن بكر با یك ضربت شمشیر او را از پا در آورد، همهمه و جنجال در مسجد بلند شد و نماز نیمه تمام ماند و قاتل بدبخت دست بسته به چنگ مصریان افتاد، چون خواستند او را نزد عمرو عاص برند مردم وى را به عذابهاى هولناك عمرو عاص تهدیدش میكردند عمرو بن بكر گفت مگر عمرو عاص كشته نشد؟ شمشیرى كه من بر او زدهام اگر وى از آهن هم باشد زنده نمی ماند مردم گفتند آن كس كه تو او را كشتى قاضى شهر است نه عمرو عاص.
عمرو آن وقت فهمید كه اشتباها قاضى بیگناه را به جاى عمرو عاص كشته است لذا از كثرت تأسف نسبت به مرگ قاضى و عدم اجراى مقصود خود شروع به گریه کرد و چون عمرو عاص علت گریه را پرسید عمرو گفت من به جان خود بیمناك نیستم بلكه تأسف و اندوه من از مرگ قاضى و زنده ماندن تست كه نتوانستم مانند رفقاى خود مأموریتم را انجام دهم! عمرو عاص جریان را از او پرسید عمرو بن بكر مأموریت سرى خود و رفقایش را براى او شرح داد آنگاه به دستور عمرو عاص گردن او هم با شمشیر قطع گردید بدین ترتیب مأمورین قتل عمرو عاص و معاویه چنانكه باید و شاید نتوانستند مقصود خود را انجام دهند و خودشان نیز كشته شدند.
سرنوشت عبدالرحمن بن ملجم: این مرد نیز در اواخر ماه شعبان سال چهلم به كوفه رسید و بدون این كه از تصمیم خود كسى را آگاه گرداند در منزل یكى از آشنایان خود مسكن گزید و منتظر رسیدن شب نوزدهم ماه مبارك رمضان شد، روزى به دیدن یكى از دوستان خود رفت و در آنجا زن زیباروئى به نام قطام را كه پدر و برادرش در جنگ نهروان به دست على علیه السلام كشته شده بودند مشاهده كرد و در اولین برخورد دل از كف داد و فریفته زیبائى او گردید و از وى تقاضاى ازدواج کرد.
قطام گفت براى مهریه من چه خواهى كرد؟ گفت هر چه تو بخواهى!
قطام گفت مهر من سه هزار درهم پول و یك كنیز و یك غلام و كشتن على بن ابیطالب است.
ابن ملجم كه خود براى كشتن آن حضرت از مكه به كوفه آمده و نمیخواست كسى از مقصودش آگاه شود خواست قطام را آزمایش كند لذا به قطام گفت آنچه از پول و غلام و كنیز خواستى برایت فراهم میكنم اما كشتن على بن ابیطالب را من چگونه میتوانم انجام دهم؟
قطام گفت البته در حال عادى كسى نمیتواند به او دست یابد باید او را غافل گیر كنى و به قتل رسانى تا درد دل مرا شفا بخشى و از وصالم كامیاب شوى و چنانچه در انجام این كار كشته گردى پاداش آخرتت بهتر از دنیا خواهد بود!! ابن ملجم كه دید قطام نیز از خوارج بوده و هم عقیده اوست گفت به خدا سوگند من به كوفه نیامدهام مگر براى همین كار! قطام گفت من نیز در انجام این كار تو را یارى میكنم و تنى چند به كمك تو میگمارم بدین جهت نزد وردان بن مجالد كه با قطام از یك قبیله بوده و جزو خوارج بود فرستاد و او را در جریان امر گذاشت و از وى خواست كه در این مورد به ابن ملجم كمك نماید وردان نیز (به جهت بغضى كه با على علیه السلام داشت) تقاضاى او را پذیرفت.
خود ابن ملجم نیز مردى از قبیله اشجع را به نام شبیب كه با خوارج هم عقیده بود همدست خود نمود و آنگاه اشعث بن قیس یعنى همان منافقى را كه در صفین على علیه السلام را در آستانه پیروزى مجبور به متاركه جنگ نمود از اندیشه خود آگاه ساختند اشعث نیز به آنها قول داد كه در موعد مقرره او نیز خود را در مسجد به آنها خواهد رسانید، بالاخره شب نوزدهم ماه مبارك رمضان فرارسید و ابن ملجم و یارانش به مسجد آمده و منتظر ورود على علیه السلام شدند.
مقارن ورود ابن ملجم به كوفه على علیه السلام نیز جسته و گریخته از شهادت خود خبر میداد حتى در یكى از روزهاى ماه رمضان كه بالاى منبر بود دست به محاسن شریفش كشید و فرمود شقی ترین مردم این مویها را با خون سر من رنگین خواهد نمود و به همین جهت روزهاى آخر عمر خود را هر شب در منزل یكى از فرزندان خویش مهمان میشد و در شب شهادت نیز در منزل دخترش ام كلثوم مهمان بود.
موقع افطار سه لقمه غذا خورد و سپس به عبادت پرداخت و از سر شب تا طلوع فجر در انقلاب و تشویش بود، گاهى به آسمان نگاه میكرد و حركات ستارگان را در نظر میگرفت و هر چه طلوع فجر نزدیكتر میشد تشویش و ناراحتى آن حضرت بیشتر میگشت به طوری كه ام كلثوم پرسید: پدر جان چرا امشب این قدر ناراحتى؟ فرمود دخترم من تمام عمرم را در معركهها و صحنه هاى كارزار گذرانیده و با پهلوانان و شجاعان نامى مبارزهها كردهام، چه بسیار یك تنه بر صفوف دشمن حمله ها برده و ابطال رزمجوى عرب را به خاك و خون افكندهام ترسى از چنین اتفاقات ندارم ولى امشب احساس میكنم كه لقاى حق فرارسیده است.
بالاخره آن شب تاریك و هولناك به پایان رسید و على علیه السلام عزم خروج از خانه را کرد در این موقع چند مرغابى كه هر شب در آن خانه در آشیانه خود میخفتند پیش پاى امام جستند و در حال بال افشانى بانگ همى دادند و گویا میخواستند از رفتن وى جلوگیرى كنند.
على علیه السلام فرمود این مرغ ها آواز میدهند و پشت سر این آوازها نوحه و ناله ها بلند خواهد شد! امكلثوم از گفتار آن حضرت پریشان شد و عرض كرد پس خوبست تنها نروى. على علیه السلام فرمود اگر بلاى زمینى باشد من به تنهائى بر دفع آن قادرم و اگر قضاى آسمانى باشد كه باید جارى شود.
على علیه السلام رو به سوى مسجد نهاد و به پشت بام رفت و اذان صبح را اعلام فرمود و بعد داخل مسجد شد و خفتگان را بیدار نمود و سپس به محراب رفت و به نماز نافله صبح ایستاد و چون به سجده رفت عبدالرحمن بن ملجم با شمشیر زهر آلود در حالی كه فریاد میزد لله الحكم لا لك یا على ضربتى به سر مبارك آن حضرت فرود آورد و شمشیر او بر محلى كه سابقا شمشیر عمرو بن عبدود بر آن خورده بود اصابت نمود و فرق مباركش را تا پیشانى شكافت و ابن ملجم و همراهانش فورا بگریختند.
خون از سر مبارك على علیه السلام جارى شد و محاسن شریفش را رنگین نمود و در آن حال فرمود:
بسم الله و بالله و على ملة رسول الله فزت و رب الكعبة.
(سوگند به پروردگار كعبه كه رستگار شدم) و سپس این آیه شریفه را تلاوت نمود:
منها خلقناكم و فیها نعیدكم و منها نخرجكم تارة اخرى.
(شما را از خاك آفریدیم و به خاك بر میگردانیم و بار دیگر از خاك مبعوثتان میكنیم) و شنیده شد كه در آن وقت جبرئیل میان زمین و آسمان ندا داد و گفت: تهدمت و الله اركان الهدى و انطمست اعلام التقى و انفصمت العروة الوثقى قتل ابن عم المصطفى قتل على المرتضى قتله اشقى الاشقیاء؛ به خدا سوگند ستونهاى هدایت در هم شكست و نشانه هاى تقوى محو شد و دستاویز محكمى كه میان خالق و مخلوق بود گسیخته گردید پسر عم مصطفى صلى الله علیه و آله كشته شد، على مرتضى به شهادت رسید و بدبخت ترین اشقیاء او را شهید نمود.
همهمه و هیاهو در مسجد بر پا شد حسنین علیهما السلام از خانه به مسجد دویدند عدهاى هم به دنبال ابن ملجم رفته و دستگیرش كردند، حسنین به اتفاق بنىهاشم على علیه السلام را در گلیم گذاشته و به خانه بردند فورا دنبال طبیب فرستادند، طبیب بالاى سر آن حضرت حاضر شد و چون زخم را مشاهده كرد به معاینه و آزمایش پرداخت ولى با كمال تأسف اظهار نمود كه این زخم قابل علاج نیست زیرا شمشیر زهر آلود بوده و به مغز صدمه رسانیده و امید بهبودى نمیرود .
على علیه السلام از شنیدن سخن طبیب بر خلاف سایر مردم كه از مرگ میهراسند با كمال بردبارى به حسنین علیهماالسلام وصیت فرمود. زیرا على علیه السلام را هیچگاه ترس و وحشتى از مرگ نبود و چنانكه بارها فرموده بود او براى مرگ مشتاقتر از طفل براى مادر بود.
وصیت حضرت علي عليه السلام
على علیه السلام در سراسر عمر خود با مرگ دست به گریبان بود، او شب هجرت پیغمبر صلى الله علیه و آله در فراش آن حضرت كه قرار بود شجاعان قبائل عرب آن را زیر شمشیرها بگیرند آرمیده بود، على علیهالسلام در غزوات اسلامى همواره دم شمشیر بود و حریفان و مبارزان وى قهرمانان شجاع و مردان جنگ بودند، او میفرمود براى من فرق نمیكند كه مرگ به سراغ من آید و یا من به سوى مرگ روم بنابر این براى او هیچ گونه جاى ترس نبود، على علیه السلام وصیت خود را به حسنین علیهماالسلام چنین بیان کرد:
"اوصیكما بتقوى الله و ان لا تبغیا الدنیا و ان بغتكما، و لا تأسفا على شىء منها زوى عنكما." ؛ شما را به تقوا و ترس از خدا سفارش میكنم و این كه دنیا را نطلبید اگر چه دنیا شما را بخواهد و به آنچه از (زخارف دنیا) از دست شما رفته باشد تأسف مخورید و سخن راست و حق گوئید و براى پاداش (آخرت) كار كنید، ستمگر را دشمن باشید و ستمدیده را یارى نمائید.
شما و همه فرزندان و اهل بیتم و هر كه را كه نامه من به او برسد به تقوى و ترس از خدا و تنظیم امور زندگى و سازش میان خودتان سفارش میكنم زیرا از جد شما پیغمبر صلى الله علیه و آله شنیدم كه میفرمود سازش دادن میان دو تن (از نظر پاداش) بهتر از تمام نماز و روزه (مستحبى) است، از خدا درباره یتیمان بترسید و براى دهان آنها نوبت قرار مدهید (كه گاهى سیر و گاهى گرسنه باشند) و در اثر بىتوجهى شما در نزد شما ضایع نگردند، درباره همسایگان از خدا بترسید كه آنها مورد وصیت پیغمبرتان هستند و آن حضرت درباره آنان همواره سفارش میكرد تا این كه ما گمان كردیم براى آنها (از همسایه) میراث قرار خواهد داد. و بترسید از خدا درباره قرآن كه دیگران با عمل كردن به آن بر شما پیشى نگیرند، درباره نماز از خدا بترسید كه ستون دین شما است و درباره خانه پروردگار (كعبه) از خدا بترسید و تا زنده هستید آن را خالى نگذارید كه اگر آن خالى بماند (از كیفر الهى) مهلت داده نمیشوید و بترسید از خدا درباره جهاد با مال و جان و زبانتان در راه خدا، و ملازم همبستگى و بخشش به یكدیگر باشید و از پشت كردن به هم و جدائى از یكدیگر دورى کنید، امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنید (و الا) اشرارتان بر شما حكمرانى كنند و آنگاه شما (خدا را براى دفع آنها میخوانید) و او دعایتان را پاسخ نگوید.
اى فرزندان عبدالمطلب مبادا به بهانه این كه بگوئید امیرالمؤمنین كشته شده ا ست در خونهاى مردم فرو روید و باید بدانید كه به عوض من كشته نشود مگر كشنده من، بنگرید زمانی كه من از ضربت او مردم شما هم به عوض آن، ضربتى به وى بزنید و او را مثله نكنید كه من از رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم كه میفرمود از مثله كردن اجتناب كنید اگر چه نسبت به سگ آزار كننده باشد.
على علیه السلام پس از ضربت خوردن در سحرگاه شب 19 رمضان تا اواخر شب 21 در خانه بسترى بود و در این مدت علاوه بر خانواده آن حضرت بعضى از اصحابش نیز جهت عیادت به حضور وى مشرف میشدند و در آخرین ساعات زندگى او از كلمات گهربارش بهره مند می شدند از جمله پندهاى حكیمانه او این بود كه فرمود: انا بالامس صاحبكم و الیوم عبرة لكم و غدا مفارقكم؛ من دیروز مصاحب شما بودم و امروز وضع و حال من مورد عبرت شما است و فردا از شما مفارقت میكنم.
کرم مرطوب کننده اگر به حدى نباشد که مانع رسیدن آب به پوست شود، اشکال ندارد. اما در این موارد تشخیص موضوع به عهده خود مکلف است در صورتی که تشخیص برای خودتان مشکل است،می توانید به افراد متشرع از اطرافیان خود نشان دهید تا برایتان روشن نمایند که جرم دارد یا خیر.
در اعضای وضو باید مانعی از رسیدن آب نباشد و در غیر این صورت وضو باطل است. چربی هایی که به طور طبیعی در مو و صورت به وجود میاید مانع محسوب نمیشود مگر آن که به حدی باشد که مانع از رسیدن آب به پوست و مو گردد.
آیا مالیدن کرم به دست و صورت، مانع وضو می شود؟
آیا مالیدن کرم به دست و صورت، مانع وضو می شود؟
در ادامه سلسله مباحث حجاب و پاکدامنی به قلم حجت الاسلام مرتضی موسی پور در این بخش احکام زینت و آرایش در هنگام وضو گرفتن را از منظر مراجع عظام تقلید منتشر می کند.
آری، مقدار واجب مسح تنها از سر یکی از انگشتان پا (هر چند انگشت کوچک پا ) است.
اگر ناخن بیشتر از معمول بلند باشد باید چرک زیر مقداری که از معمول بلندتر است برطرف و شسته شود.
برای وضو ریمل و مداد بیرون چشم – اگر جرم داشته باشد- باید برطرف شود ولی برطرف کردن مقداری که داخل چشم است لازم نیست.
اگر مانع رسیدن آّب به بدن باشد کاشتن مو اشکال دارد.
اگر جزء بدن گردد و رشد و نمو کند اشکال ندارد و وضو صحیح است.
خیر جایز نیست.
بنا بر احتیاط واجب باید از نامحرم بپوشاند.
اصلاح صورت و برداشتن موهای صورت بدون آرایش اشکال ندارد. (ولی این کار برای دختران زیبنده نیست)
آری زنی که برای غیر شوهرش بوی خوش استعمال کرده است مستحب است برای این کار غسل انجام دهد.
خانمهایی که برای مجلس عروسی و مانند آن آرایش می کنند آیا جایز است به جای وضو تیمم کنند؟
خیر باید موانع وضو را برطرف کنند و وضو بگیرند.
قیمت گوسفند زنده در تهران + نرخ خرید دام زنده امروز 98
فروشگاه های فروش گوسفند زنده و فروش دام زنده به منظور ارائه گوسفند زنده و دام زنده در شهر تهران تاسیس گردیده است دامداران پاک، جز مجموعههای است که خدمات دامی را با قیمت گوسفند زنده روز در بازار تهران ارائه میکند و ا توجه به مشکلات فراوانی که در مسیر تهیه دام زنده در تهران وجود دارد سعی ما بر این است که بتوانیم با استفاده از فضای مجازی خصوصا وب سایت بهترین خدماتمان را به مشتریان عزیزمان ارائه دهیم .
خدمات مخصوص دامداران پاک:
باتوجه به خدماتی که گفته شد شما میتوانید مطمئن باشید که گوسفند ارائه شده به شما از لحاظ سلامت و کیفیت در رده بالایی قرار دارد و گوشت حاصل از گوسفندی که از ما خریداری میکنید بسیار مرغوب خواهد بود. از طرفی مجموعه دامداران پاک سعی دارد تا با ارائه قیمت گوسفند زنده 98 و قیمت دام زنده روز ، هزینه مناسبی را برای خرید گوسفند زنده به شما ارائه بدهد.
نرخ خرید گوسفند زنده:
خرید دام زنده و قیمت گوسفند زنده به عوامل مختلفی بستگی دارد، که یکی از آن ها نژاد گوسفندان است. همانطور که میدانیم تمامی حیوانات دارای نژاد های متفاوت هستند و در هر جایی از دنیا شما می توانید نژادهای مختلف حیوانات را ببینید. گوسفندان هم همانند این حیوانات از نژادهای مختلفی برخوردار هستند که هر یک از این نژادها خصوصیت های ظاهری رفتاری و بدنی خاصی را دارند. یکی از این نژادها کردی در مناطق کوهستانی به زندگی خود ادامه می دهند که ظاهرشان مطابق با محیط زیست آنها می باشد برای مثال: میتوان گفت دارای دست و پای قوی که می توانند از کوه های با شیب تند به راحتی بالا بروند برخی از این نوع دار در مناطق بیابانی که از نظر آب و هوایی زندگی می کنند ، که از ویژگیهای مطابق محیط زیست خود می باشند از خصوصیت های بارز این نوع گوسفندان در چنین مناطقی که از نظر آب و هوایی کاملاً گرم است میتوانند با نبود تغذیه کافی و حتی آب بیشترین تحمل را داشته باشند که در نوع خود میتوانند یکی از بهترین نژادهای این دسته از داران باشند. یکی دیگر از خصوصیتهای گوسفندان کردی که در مناطق کوهستانی غرب کشور ایران در حال پرورش هستند این است که می توانند تا دمای ۴۰ درجه بالای صفر به زندگی و حیات خود ادامه دهند و همچنین می توانند در سردی های هوا تا ۳۰ درجه زیر صفر به راحتی تحمل کنند. و طبیعتا قیمت آن نسبت به قیمت گوسفندان دیگر بالاتر است.
به همین ترتیب هرچه شرایط پرورش دام زنده و گوسفند سخت تر باشد و میزان گوشت و شیری که ارائه میدهد بیشتر باشد قیمت دام زنده بالاتر میرود
یکی دیگر از عوامل خرید دام زنده و قیمت گوسفند زنده به مرکز پرورش و وزن و سلامت گوسفند برمیگردد که همان ابتدا درباره وضعیت خوب و کیفیت بالای دامهای زنده مجموعه دام زنده توضیح داده شد و شما با خیال راحت میتوانید خرید گوسفند زنده خود را از مجموعه ما انجام دهید و برای اطلاع از قیمت گوسفند زنده 98 و قیمت دام زنده روز به سایت ما به آدرس damdaranpak.com مراجعه کنید.
تعمیر ماشین لباسشویی ال جی + تعمیرات لباسشویی الجی
شرکت چندملیتی الجی الکترونیکی به عنوان یکی از بزرگترین شرکتهای ارائه محصولات الکترونیکی مطرح است. محصولات متنوع LG به دلیل کیفیت بالا، پیچیدگی در ساخت و تنوع بسیار بالا در ایران مورد استقبال بالایی قرارگرفته است.
ماشین لباسشویی ال جی یکی از محصولات الکتریکی پرطرفدار این برند است. این یک مقوله طبیعی است که هر محصول الکترونیکی پس از گذشت مدت زمان مشخصی نیاز به سرویس و تعمیر داشته باشد.
فاینال تکنیک، به عنوان نمایندگی سرویس و تعمیر ماشین لباسشویی ال جی، در صورت بروز مشکل برای ماشین لباسشویی ال جی شما در اولین فرصت آماده ارائه خدمات به شما است. تکنسینهای مجرب ما، پس تماس شما کارشناسان خدمات سرویس برای بررسی و رفع مشکل در محل حاضر خواهند شد.
خدمات تعمیر ماشین لباسشویی با استفاده از لوازمیدکی اورجینال توسط تعمیرکاران مجرب فاینال تک انجام خواهد گرفت.
خدمات ارائه شده توسط تعمیرکاران مجرب ما بسیار گسترده است. این خدمات شامل بررسی رگلاژ، تراز نمودن ماشین لباسشویی ال جی، بررسی تخصصی اجزای الکترونیکی، عیب یابی، تعمیر و یا تعویض سریع توسط تکنسینهای باتجربه و تضمین صحت عملکرد ماشین لباسشویی پس از تعمیر و بررسی دلیل اعتماد شما در سالهای متوالی گذشته و آینده میباشد.
اعتماد شما به یک تعمیرکار متخصص و مجرب بهترین گارانتی است. زیرا خدمات تعمیر لباسشویی ال جی را در زمانی که شما تعیین میکنید انجام میدهد و در سریعترین زمان ممکن مشکل شما را برطرف میکند.
مشکلات متداول ماشین لباسشویی lg:
مشکلات متداول برای تعمیر ماشین لباسشویی lg شامل نشت آب، روشن نشدن دستگاه، بوی بد ماشین لباسشویی و غیره است.
البته دلایل دیگری هم وجود دارد که ممکن است احتیاج به تعمیر لباسشویی ال جی باشد! با تماس با فاینال تکنیک یک متخصص جهت عیب یابی و در صورت تمایل جهت تعمیر لباسشویی ال جی شما اعزام میشود.
تعمیر لباسشویی یکی از تخصصیترین شاخههای تعمیرات لوازم خانگی است که با توجه به پیشرفت فنآوری در این زمینه هر روز به تکنولوژی و امکانات آن اضافه میشود و تعمیر ماشین لباسشویی را از حالت سنتی خود خارج کرده و آن را به یک شغل تخصصی تبدیل میکند.
فاینال تکنیک توانسته است در زمینهی تعمیر ماشین لباسشویی ال جی در غرب تهران با بهرهگیری از تعمیرکار مجرب، توانمند و متخصص گام مهمی در استانداردسازی تعمیر ماشین لباسشویی ال جی بردارد.
مهمترین موضوعی که در تعمیر لباسشویی ال جی باید از آن اطلاع داشته باشید قابلیتهای شستشوی ماشین لباسشوییهای ال جی است. برنامه ی شستشو دارای کاربردهای زیادی است که شما میتوانید با توجه به جنس البسه و الیاف و رنگ آنها شستشوی مناسبی برای لباسهای خود انتخاب کنید.
بعضی لباسها بهتر است که با آب سرد شسته شوند و بعضی دیگر ممکن است شستن با آب سرد به آنها آسیب برساند. مدت زمان شستشوی لباسها توسط ماشین لباسشویی ال جی شویی مهم است، برنامههای شستشو این قابلیت را دارا میباشند. شما با استفاده درست از آنها میتوانید کار شستشوی لباس را در زمانی کمتر و به شیوه بهتر و بهینه انجام بدهید.
موضوع دیگری که در تعمیر ماشین لباسشویی ال جی باید پرداخت، کدهای خطا و یا ارور های ماشین لباسشویی ال جی است. کدخطا ماشین لباسشویی ال جی (LG) به دو گروه کلی تقسیم میشوند.
دسته اول ارورهایی هستند که به علت سهلانگاریهای استفاده از ماشین لباسشویی ال جی مانند باز ماندن درب ماشین لباسشویی و یا شرایطی مانند قطعی آب، ایراد شیر آب و نوسانات برق و موارد شبیه اینها به وجود میآیند.
گروه دوم به ایراداتی که به خاطر مشکلات فنی و تکنیکال در لباسشویی ال جی به وجود میآید مربوط است. مثل اشکال در برد الکترونیکی و پنل ماشین لباسشویی LG.
هنگامی که مشکلاتی در گروه دوم به وجود میآید باید دقت و دانش بالایی در جهت رفع و تعمیر آنها داشته باشید. بر طرف کردن این نوع خطاها نیاز به مهارت و دانش فنی بالا در مورد تعمیر ماشین لباسشویی lg دارد. بنابراین اگر در رابطه با تعمیرات لباسشویی ال جی هیچ گونه تجربه و مهارتی ندارید، به هیچ عنوان شخصاً نسبت به تعمیر ماشین لباسشویی ال جی اقدام نکنید زیرا ممکن است هم به خودتان و هم به لباسشویی ال جی صدمه زیاد برسانید.
در هنگام بروز کد خطا یا ارور ماشین لباسشویی ال جی باید ترجیحا موارد زیر بررسی شوند:
تعمیر ماشین لباسشویی ال جی در غرب تهران کار تخصصی و نیاز به تجربیات بالا دارد. امروزه تعمیرات لباسشویی ال جی در تهران یکی از کارهای تخصصی است که تکنسینهای فاینال تکنیک آموزشهای حرفه ای و تجربه کافی را برای این کار دارا میباشند.
تعمیر ساید بای ساید سامسونگ + تعمیرات یخچال samung در تهران
سامسونگ با هدف تولید یخچال های جادار و مقاوم توانسته است مدل هایی را تولید کند که پرچمدار خلاقیت در حوزه لوازم خانگی هستند. محصولات یخچال سامسونگ در طرح ها و مدل های مختلفی تولید شده است. درست است که این برند با استاندارهای درست و قطعات خوب ساخته میشود. یخچال هایی با درب فرانسوی مثالی از این خلاقیت است. یخچالی مقاوم و جادار که با چهار یا سه در توانسته گزینه ای خوب برای خانوادهها باشد.
اما به هر حال یک لوازم برقی است و ممکن است دچار نقص فنی شود. به همین روی فاینال تکنیک، نمایندگی تعمیرات سامسونگ در تهران با داشتن تکنیسین درجه یک آماده خدمت رسانی و تعمیر یخچال ساید بای ساید سامسونگ شماست.
تعمیر یخچال فریز سامسونگ در تهران
شرکت سامسونگ در سال 1938 در یک ساختمانی کوچک توسط لی بیونگ چول تاسیس شد. سامسونگ در 30 سال اول فعالیت خود بیشتر در فعالیت های حوزه بیمه، اوراق بهادار و خرده فروشی فعالیت میکرد. اما طولی نکشید که با سرمایه گذاری در بخش الکترونیک و کشتی سازی وارد سالهای تازه ای از فعالیت خود شد.
این شرکت که یک شرکت چند ملیتی است در حال حاضر از چند زیر مجموعه تشکیل شده است. سامسونگ الکترونیک، سامسونگ لایف، سامسونگ فایر، صنایع سنگین سامسونگ و سامسونگ سی اند تی بخشی از این زیرمجموعه ها هستند.
یخچال فریزر سامسونگ جز محصولات برتر این برند کرهای است، اگر از یخچال فریزر سامسونگ استفاده میکنید و دچار نقص فنی شده است، برای تعمیر یخچال فریزر سامسونگ در تهران با مجموعه فاینال تکنیک تماس بگیرید تا با مراجعه متخصصین درجه یک و باتجربه فاینال تکنیک به منزل شما تعمیرات یخچال ساید سامسونگ یا یخچال فریزر سامسونگ شما انجام شود.
تعمیرات یخچال سامسونگ در شمال تهران
نصب لوازم خانگی چون ساید بای ساید و یخچال بسیار ضروری است زیرا مطابقت این وسایل با استاندارد ها می تواند از بروز مشکلات بعد از آن جلوگیری کند. یخچال های ساید بای ساید همچنین برای ورودی آب سرد کن نیاز به نصب فیلتر و وصل شیر آب دارند. اگر این پروسه درست طی نشود ممکن است مشکلاتی را بعد از آن برای دستگاه به وجود آید زیرا که اهمیت این اتصالات و رعایت استاندارد ها درون آن بسیار زیاد است اگر پس از نصب یخچال ساید بای ساید سامسونگ و یا یخچال فریزر Samsung دچار مشکل شدید برا سرویس یخچال ساید سامسونگ در شمال تهران با مجموعه فاینال تکنیک از دو روش تماس تلفنی با شماره 02122000541 و یا پرکردن فرم درخواست تعمیر یخچال ساید سامسونگ در تهران در سایت finaltehnic.com ارتباط بگیرید.
درباره این سایت